روخوانی و واژگان

chapter-3
  • فصل چهارم

  • مَعاد جسماني فقط

    و آن عقيدة اكثر علما و فقها و پيشوايان اديان اهل كتاب است، اعم از كتب تورات و انجيل و قرآن و غيره. مضافاً جماعت مسلمين علاوه بر منصوصات ظواهر آيات قرآني، منقولات احاديث و اخبار ائمة اطهار (ع) را نيز ملاك اعتبار قرار داده‌اند.

    گويند: معاد جسماني چيزي است كه مليين اهل كتاب متفقاً و بالاجماع، به موجـب نص ظواهر كلام در كتب آسماني و تواتر اخـبار، اعتقاد به آن را از ضروريات دين شمرده، منكرش را كافر دانند. مخصوصاً آيات قرآني راجع به معاد طوري صراحت دارد كه قابل تأويل نيست.

  • ۶۶
    فصل چهارم

    روي همين اصل استدلال جمعي از فلاسفه، به استناد امتناع اعادة معدوم و اشكالات آكل و مأكول و ادعاي بداهت ۱ و غيره، بلاوجه و بلااثر خواهد بود. بلكه جواز اعادة معدوم و رفع اشكال آكل و مأكول و غيره از لحاظ قدرت كاملة خالق بر ايجاد مخلوق بلامانع است. به علاوه، آن طينت اصلي و جوهر ذاتي و خوديت وجودي كه بدواً از كتم عدم به وجود آمده مناط اعتبار است. آن هم به اعتبار بقاي روح، با معدوميت و فناي جسم معدوم نمي‌شود تا امتناع يا جواز اعادة معدوم بر او مدخليت پيدا كند. زيرا همان‌طور كه بدواً معدوم بود و با ارادة قادر متعال موجود گشت و متشكل به جسم و جسد شد، همان‌طور نيز با ارادة خداوندي زنده و متشكل به جسد، موجود و جسم ذي‌روح خواهد شد. چنان‌كه در كافي به سند خود چنين روايت ۲ نموده است: « از حضرت امام جعفر صادق(ع) سؤال شد آيا بدن ميت پوسيده مي‌شود؟ فرمودند: بلي، به قسمي كه گوشت و استخوان او باقي نمي‌ماند مگر طينتي كه از آن آفريده شده است، پس به درستي كه آن طينت پوسيـده نـخواهد شد و در قبر به صورت اسـتِداره

    ۱- مستند 13.
    ۲- مستند 14.

  • معاد جسمانی فقط
    ۶۷

    باقي خواهد ماند تا هنگامي كه خداوند از آن طينت مجدداً او را بيافريند، چنان‌كه بدواً وي را آفريد ». و از طرفي انبياي عظام عموماً در اين خصوص، يعني حشر و نشر و معاد جسماني متفق‌القول‌اند. پس نمي‌توان مؤمن بودن به انبيا و منكر بودن به حشر و نشر جسماني را با همديگر جمع نمود.

    باري، دلايل و براهين طرفداران معاد جسماني زياد است. البته از غايت اشتهار محتاج به تذكار نيست و در صورت لزوم بايد به كتب مربوطه مراجعه نمود. فقط در اين‌جا به آياتي چند از قرآن مجيد كه مرحوم مجلسي (عليه‌الرحمه) در جلد سوم بحارالانوار چاپ امين‌الضرب، باب اثبات‌الحشر (از صفحة 187 سطر 7 تا صفحة 190 سطر 15) جهت اثبات مدعا ذكر فرموده است، اكتفا مي‌شود. جمعاً 288 آيه ۱ است.

    ضمناً يادآوري مي‌نمايد كه معتقدين به معَاد جسماني هم دو طايفه هستند:

    طايفة اول گويند:

    « اِنَّ ‎اللهَ تَعالى يَعدُمُ اجزاءَ الخَلقَ ثُمَّ يُعيدُها » ۲ مفـادش

    ۱- مستند 15.
    ۲- بحارالانوار، چاپ امين‌الضرب، جلد 3، صفحة 202، سطر 17.

  • ۶۸
    فصل چهارم

    آن كه خداوند تبارك و تعالي اجزاي مخلوق را پس از انعدام، مجدداً به قدرت كاملة خود، تمثلاً « مِن حيثُ هُوَهُوَ و هيَ‌هيَ» اعاده مي‌دهد. به دليل آيات قرآني از جمله اين آيات:

    « اِلَيهِ مَرجِعُكُم جَميعاً وَعدَاللهِ حقّاً انَّهُ يَبدَؤُا الخَلقَ ثُمَّ يُعيدُهُ الايه »، ُ ايضاً «… قُل‎اللهُ يَبدَؤُا الخَلقَ ثُمَّ يُعيدُهُ …»: « بازگشت همة شما به سوي اوست، وعدة خدا حق است، بي‌گمان او آغاز مي‌كند آفرينش را سپس آن را باز مي‌گرداند …» ايضاً، « بگو خدا آغاز مي‌كند آفرينش را سپس آن را باز مي‌گرداند ». (سورة 10، آيه‌هاي 4 و 34)

    «… فَسَيَقُولُونَ مَن يُعيدُنا قُل‎الَّذى فَطَرَكُم اَوَّلَ مَرَّةٍ الايه»: « پس به زودي خواهند گفت كيست كه ما را برمي‌گرداند، بگو آن كس كه شما را آفريد نخستين ‌بار الخ». (سورة 17، آية 51)

    « مِنها خَلَقناكُم وَ فيها نُعيدُكُم وَ مِنها نُخرِجُكُم تارَةً اُخرى »: « از آن آفريديم‌تان و در آن بازتان گردانيم و از آن برون‎تان آوريم بار ديگر ». (سورة 20، آية 55)

    «يَومَ نَطوِى السَّماءَ كَطَىِّ الِسّجِلِّ لِلكُتُبِِ كَما بَدَانا اَوَّلَ خَلقٍ نُعيدُهُ وَعداً عَلَينا اِنَّا كُنّا فاعِلينِ»: « آن روز كه

  • معاد جسمانی فقط
    ۶۹

    بپيچيم آسمان را مانند پيچيدن طومار براي نوشته‌ها، چنان‌كه آفرينش را آغاز كرديم آن را باز مي‌گردانيم، وعده‌اي است بر ما كه آن را به جاي مي‌آوريم ». (سورة 21، آية 104)

    « امَّن يَبدَؤُا اَلخَلقَ ثُمَّ يُعيدُهُ الايه »: « آيا آن كه آغاز مي‌كند آفرينش را سپس آن را باز مي‌گرداند الخ ». (سورة 27، آية 64)

    « اَوََلَم يَرَوا كَيفَ يُبدِئُ اللهُ الخَلقَ ثُمَّ يُعيدُهُ اِنَّ ذلِكَ عَلَى اللهِ يَسيرٌ »: « آيا نبينند كه خدا چگونه آغاز مي‌كند آفرينش را سپس آن را باز مي‌گرداند، بي‌گمان اين بر خدا آسان است ». (سورة 29، آية 19)

    « اللهُ يَبدَؤُا الخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ ثُمَّ اِلَيهِ تُرجَعونَ »: « خداوند آغاز مي‌كند آفرينش را سپس آن را بازمي‌گرداند، پس به سوي او بازگردانيده شويد ». (سورة 30، آية 11)

    « وَ هُوَالَّذى يَبدَؤُا الخَلقَ ثُمَّ يُعيدُهُ و هُوَ اَهوَنُ عَلَيهِ الايه »: « و اوست آن كه در آغاز خلق را بيافريد سپس بازگرداندش و آن آسان‌تر است بر او الخ ». (سورة 30، آية 27)

  • ۷۰
    فصل چهارم

    « اِنَّهُ هُوَ يُبدِئُ و يُعيدُ»: «به درستي كه اوست پديد مي‌آورد و بازمي‌گرداند ». (سورة 85، آية 13)

    طايفة دوم گويند:

    « انَّهُ تَعالى يُميتُهُم و يُفَّرِقُ اَجزاؤُهُم ثُمَّ انَّهُ تَعالى يَجمَعُها وَ يَرُدُ الحَيوةَ الَيها » ۱ مفاداً آن كه، خداوند تبارك و تعالي مخلوق را مي‌ميراند و اجزايشان متفرق مي‌شود. سپس آن اجزاي متفرقه را كماكان به هر كميت و كيفيت كه بوده (من حيثُ هيَ‌هيَ) عيناً جمع‌آوري و زنده فرموده، يعني به هيكل و حالت اولية زمان حيات برمي‌گرداند؛ چون كه خداوند متعال همان‌طوري كه به خلقت بدوي و تحركات و تحولات دوران زندگي از نطفه و جنين بودن تا بلوغ و جواني و پيري و مردن و اعادة آن قدرت دارد، همان‌طور هم به جمع‌آوري تفرقة اجزا و عوارض آن نيز قادر مي‌باشد. دليل اين دسته هم بر اثبات عقيدة خود همانا استناد به آيات قرآني است از جمله اين آيات:

    « وَ اِذْ قالَ اِبراهيمُ رَبِّ اَرِنى كَيفَ تُحْييِ الْمَوتىَ قالَ اوَلَم تُؤمِن قالَ بلى وَ لكِن لِيَطمَئِنَّ قَلبى قالَ فَخُذْ اربَعَةً مِنَ الطَّيرِ

    ۱- بحارالانوار، چاپ امين‌الضرب، جلد 3، صفحة 202، سطر 18.

  • معاد جسمانی فقط
    ۷۱

    فَصُرْهُنَّ الَيكَ ثُمَّ اجْعَل عَلى كُلّ جَبَلٍٍ مِنهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَاتينَكَ سَعياً وَ اعْلَم اَنَّ اللهَ عَزيزٌ حكيمٌ»: «و هنگامي كه ابراهيم گفت: پروردگار من، به من بنمايان چگونه زنده مي‌كني مردگان را، خداوند گفت آيا هنوز ايمان نياورده‌اي؟ گفت: بلي، ولي براي اين كه قلبم مطمئن شود. گفت: پس برگير چهار پرنده. سپس آن‌ها را پاره كن نزد خودت. سپس بگذار جزئي از آن‌ها را بر فراز هر كوهي. سپس فراخوان آن‌ها را. مي‌آيند به سوي تو شتابان و بدان كه خدا عزتمند حكيم است». (سورة 2، آية 260)

    « فَكَيفَ اِذا جَمَعناهُم لِيَومٍ لارَيبَ فيهِ الايه»: «پس چگونه باشد هنگامي كه گردآوريم آن‌ها را براي روزي كه نيست شكي در آن الخ». (سورة 3، آية 25)

    « اللهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ لَيَجمَعَنَّكُم الى يَومِِ القِيمَةِ لارَيبَ فيهِ الايه»: « خدا، نيست خدايي جز او، البته شما را جمع مي‌كند به روز قيامت، نيست شكي در آن الخ». (سورة 4، آية 87)

    « قُل لِمَن ما فِي‎السَّمواتِ وَالاَرضِِ قُل لِلهِ كَتَبَ عَلى نَفسِهِ الرَّحمَةَ لَيَجمَعَنَّكُم اِلى يَومِِ القِيمَةِ لارَيبَ فيهِ الَّذينَ خَسِروُا اَنفُسَهُم فَهُم لايُؤمِنون »: « بگو از آنِ كيست آنچه در

  • ۷۲
    فصل چهارم

    آسمان‌ها و زمين است. بگو از آن خداست كه نوشت بر خويشتن رحمت را، تا گرد آورد شما را روز رستاخيز، نيست شكي در آن، آنان كه زيان كردند در حق خود، پس آن‌ها ايمان نمي‌آورند ». (سورة 6، آية 12)

    وَ تَرَكنا بَعضَهُم يَومَئِذٍ يَمُوجُ فى بَعضٍ و نُفِخَ فِى‌الصُّورٍ فَجَمَعناهُم جَمعاًً»: « و واگذارديم در آن روز گـروهي از ايشان را موج زنند در گروهي [ديگر]، و دميده شد در صور، پس گردشان آوريـم گردآوردني ». (سورة 18، آية 99)

    « قُلِ‌اللهُ يُحيِيكُم ثُمَّ يُمِيتُكُم ثُمَّ يَجمَعُكُم اِلى يَومِ القِيمَةِ لارَيبَ فيهِ وَلكِنَّ اَكثَرَالنّاسِ لايَعلَمُون »: «بگو: خدا زنده مي‌كند شما را، سپس مي‌ميراند شما را، پس گرد مي‌آورد شما را به روز رستاخيز، نيست شكي در آن، وليكن بيشتر مردم نمي‌دانند ». (سورة 45، آية 26)