مقدمه

مقدمه(۱)

معرفت‌الروح، کتابی‌ست درباره‌ی روح ملکوتی و طی مراحل کمال روح(۲)، حاوی مطالبی مربوط به یکایک انسان‌ها، و مباحثی شایسته‌ی توجه همگان. گفتنی‌های استاد الهی در این کتاب، شاید کمتر در جایی چنین آشکارا بیان شده باشد. اما سیاق حرفه‌ای و اسلوب رسمی او در تألیف این کتاب منطبق است با سنت نگارش پیچیده‌ی فلاسفه‌ی متأخر اسلامی و عرفا و فقهایی که مخاطبان‌شان عمدتاً محققین مطلع و فاضل بوده، و بر بسیاری از زمینه‌های سه‌گانه‌ی مزبور اشراف داشته‌اند.
 
بسیاری از مفروضات و اشارات به‌کار رفته درین کتاب، مشابه با متون دو زبانه‌ی (فارسی- عربیِ) مرسوم در زمان‌های گذشته است، لذا خوانندگان امروزی که حتی به زبان فارسی هم تسلط دارند، همه شاید به راحتی از عهده‌ی تعقیب مطالب و درک عمق معنای آن برنیایند. غرض از نوشتن این مقدمه عرضه‌ی پاره‌ای اطلاعات است تا زمینه‌ی روشن‌تری برای درک مفاهیم و مضامین کتاب فراهم آید و خوانندگان امروزی با سهولت بیشتری به معانی پیچیده‌ی آن دست بیابند.
مواردی که به این قصد درباره‌ی آن‌ها توضیحاتی داده شده، از این قرارند:

  1. نگاهی به زندگانی مؤلف و آثار او و شرح مجملی درباره‌ی مطالب کتاب.
  2. توضیحی درباره‌ی مفروضات و انتظارات مخاطبین دیروزی که درک دقیق آن مفروضات و انتظارات برای خوانندگان امروزی مستلزم توضیحات اضافی است.
  3. ارائه‌ی برخی تحولات در زمینه‌های عرفانی، روانشناختی و اخلاقیات که نمایانگر ارزش امروزی آثار مؤلف است، به‌خصوص در حوزه‌ی مطالعات تطبیقی رشته‌های معنویت و فلسفه و روانشناسی.

خوانندگانی که بخواهند در یک نگاه با خلاصه‌ی نظرات کلیدی استاد الهی آشنا شوند می‌توانند مراجعه کنند به عبارات فشرده‌ای که با حروف ایتالیک، در هر فصل، جان کلام را به طور فشرده در خود دارند(۳). این عبارات، اغلب چکیده‌هایی است موجز، تا تأمل و تفکر خواننده را برانگیزد؛ و مهم‌تر این‌که در پرتو تجربیات و ادراک معنوی هر خواننده درک و بازیابی شود.
در طول کتاب، مؤلف به دفعات خاطرنشان می‌سازد که عامداً مطالب را طوری تلخیص و جوهرکشی کرده که فضای کافی برای خواننده باقی بماند تا بتواند بر اساس تجربیات پیشین (و الزاماً بسیار شخصی) و پدیده‌شناسی معنوی، مفاهیم دینی و فلسفی را به بصیرت و شناخت شخصی تبدیل کند.
نمودارِ قصد مؤلف در عنوان کتاب، واژه‌ی «معرفت» است(۴)، که در بسیاری متون عرفان اسلامی دلالت بر آگاهی فعال انسان دارد، که خود حاصل عمل به آموزه‌های معنوی است و باعث بینش و فهم درونی. چنان که قصد استاد الهی از همان آغاز، بیدار کردنِ آگاهیِ درونی و انتقال مفاهیم عمیق، به جزئی از وجود خواننده‌ی کتاب است که واقعیت و خودیت او را می‌سازد. مؤلف به منظور تأکید بر این نکته، در ابتدای کتاب، یادآور می‌شود که این کتاب را در پاسخ به «خواست‌های مذهبی پیروان طریق ارشاد» تحریر کرده است.


۱. متن حاضر که در قالب چند قسمت عرضه شده است، برگردانِ فارسیِ مقدمه‌ی مفصل پروفسور جیمز موریس بر ترجمه‌ی انگلیسیِ کتاب (۲۰۰۷ میلادی) است. پروفسور جیمز وینستن موریس محقق آمریکایی در رشته‌ی الهیات و دانش‌آموخته‌ی دانشگاه هاروارد و نویسند‌ه‌ی کتاب‌ها و مقالات متعددی است. او در حال حاضر در بخش الهیات دانشگاه بوستون ماساچوست تدریس می‌کند. او به‌عنوان مؤلف برگزیده‌ی بیست و پنجمین دوره‌ی کتاب سال ۱۳۸۶ ایران، در بخش مطالعات اسلامی، انتخاب شده است.

۲. مترجم اصطلاح روح را در سراسر این اثر به spirit ترجمه کرده است و در این کار به شیوه‌ی آشکار استاد الهی (و منابع و مآخذ مشترک میان همه سنت‌های ابراهیمی) تأسی جسته که به قصد، بر جهانروایی، جاودانگی، و خاستگاه ملکوتی اصل حیات مورد بحث با در نظر گرفتن تجلیات گوناگون ظاهری آن (نگاه کنید [منبعد (نک)] فصل دوم معرفت‌الروح) تاکید دارد. اصطلاح مبهم‌تر soul در برابرِ «نفس» عربی گذارده شده که نویسنده در این اثر تنها از آن در نقل شیوه‌ی بیانی و براهین حکمای مکاتب گوناگون جهان اسلام که قاعدتاً از روح یاد نمی‌کنند (بویژه در فصول دوم و هشتم)، بهره جسته است. اصطلاح نفس، حتی در مصداق خاص انسانی، چنانکه در حدیث مهمی از امام علی [ع] در مقاله مبحث سوم فصل هفتم آمده، معمولاً به چهار جنبه‌ی گوناگون نفس آدمی، شامل نفس نباتی، حیوانی و حیوانی- انسانی (بشری)، بعلاوه‌ی عنصرِ ملکوتی (ایزدی-مَلَکی) که همان روحِ جاودانه و موضوع اصلی این کتاب است اشاره دارد. در این باره، به شرح بیشتر استاد الهی در مورد این تمایز بنیادین، بویژه بازشناخت آشکار وی در باب نمو روح انسانی از مرحله‌ی ادنای بشری و دیگر نفوس ادنی، به نکته سیزدهم مقاله مبحث چهارم فصل هفتم توجه کنید.

۳. همچنین باید خاطرنشان سازم که فهرست مندرجاتِ بس مبسوط‌ترِ انتهای کتاب، که به تمامی در آغاز ترجمه‌ی معرفت‌الروح آمده، نیز ممکن است برای درک کل بحث و مباحث مربوط به مقاصد ارشادی وی به کارآید.

۴. به دیگر سخن، معرفت، شناخت connaissance است نه دانش savoir. چه این اصطلاحِ معیار به معنای آگاهیِ روحانی مُدرَک در همه سنت‌های متأخر عرفان و معنویت اسلامی آمده است. شگفت این که، بیشتر مندرجات این اثر، کلمه به کلمه با مصطلحات تجریدی غامض الفاظ قدیم علوم دینی و فلسفی (اساساً چنانکه در متون عربی آمده) که مخاطبان دانش آموخته‌ی فارسی زبانِ استاد الهی با آنها آشنایی دارند بیان شده و آن شیوه‌ها و فرض‌های بنیادین آن علوم و فنون ناآشناست که برای خوانندگان امروزین، در مقاله دوم مقدمه توضیح داده شده است.